به گزارش «نماینده» جریان دانشجویی در ایران فراز و فرودهای فراوانی داشته است. فراز و فرودهایی که در نوع خودش بی نظیر از جنبش های دانشجویی حتی در آمریکا و کشورهای اروپایی است. نقش تاثیر گذار در شکل گیری انقلاب اسلامی، تسخیر لانه جاسوسی و رقم زدن انقلاب بود، نقش فعال و تاثیرگذار در انقلاب فرهنگی، حضور در جبهه های جنگ، نقادی در دوران بسته هاشمی رفسنجانی و مقابله با انحرافات جریان دوم خرداد، مقابله با فتنه۸۸، مطالبه مبارزه با فساد و نقش تاثیرگذار در پیشرفت علمی کشور در سالهای اخیر همه و همه از حضور مثبت و تاثیرگذار این جریان در حرکت روبه جلو کشور حکایت دارد.
در این میان اما، جریان دانشجویی در پس خاطرات خود روزهایی را نیز دیده که سوء استفاده احزاب و گروههای سیاسی از دانشجو و دانشگاه کشور را تا لبه پرتگاه کشانده است. رفتارشناسی جریان تندرو که پیش از شکل گیری قالب فعلی دفتر تحکیم وحدت، خودر ا با این نام معرفی می کردند حاکی از این است که عدم عمق تفکر سیاسی در میان برخی از اعضای تندرو تشکلهای دانشجویی آنان را تا آغوش ضد انقلاب راهنمایی کرده است. در گزارش پیشین به برخی از مصادیق این تندروی ها چون ۱۸تیر سال ۷۸، سخنرانی ضد ایرانی در کنفرانس برلین و همایش های ساختار شکنانه در تهران تا غائله خرم آباد پرداختیم.
در ادامه این گزارش به فعالیت های ساختار شکنانه این جریان پس از پایان عمر مجلس ششم می پردازیم:
حمایت از متحصنین مجلس ششم
در راستای فشار به شورای نگهبان در موضوع احراز صلاحیت های کاندیداهای نمایندگی مجلس هفتم، نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم اقدام به استعفای دسته جمعی، تحصن نمایشی و دستور برای تحریم انتخابات می کنند. در پی این اقدام نمایندگان اصلاح طلب اعضاى برخى تشکل هاى صنفى نیز که داراى گرایش سیاسى نزدیک به جریان رادیکال یا اپوزیسیون بودند، در طول ایام برپایى تحصن نمایندگان، به منظور اعلام حمایت از آنان، به مجلس رفت و آمد مى کردند.
گروهى از روزنامه نگاران، اعضاى انجمن صنفى روزنامه نگاران، برخى اعضاى کانون وکلا، اعضاى انجمن اسلامى مدرسین دانشگاهها و اعضاى برخى تشکل هاى غیردولتى از جمله این عناصر بودند.
اعضاى برخى تشکل هاى دانشجویى به ویژه دفتر تحکیم وحدت (طیف علامه) نیز از کسانی بودند که به حمایت از متحصنین مجلس ششم پرداختند و به عنوان میلیشیا در کف دانشگاه موضوع تحریم انتخابات را علنی مطرح می کردند. البته این حامیان تحصن، به صورت عمده از عناصر متمایل به حزب مشارکت یا گروه هاى نهضت آزادى و ملى- مذهبى به حساب مى آمدند که براساس گرایش سیاسى خود چنین مواضعى اتخاذ مى کردند. نکته جالب آن بود که برخى افراد، تحت چند عنوان از تحصن نمایندگان حمایت مى کردند. به گونه اى که اسامى این افراد هم جزو روزنامه نگاران مى آمد، هم استاد دانشگاه محسوب مىشدند و هم فعال سیاسى و حزبى!.
عناصر رادیکال و اپوزیسیون خارج از مجلس، به نمایندگان متحصن تأکید مى کردند که مبادا با درخواست عده ای، مشى رادیکال خود را رها نموده و از مطالبات حداکثرى خود دست بردارند. على حکمت، سردبیر روزنامه توقیف شده «خرداد» به مدیریت عبدالله نورى که با دانشجویان تندرو نزدیکی داشت نیز از جمله کسانى بودکه با حضور در جمع نمایندگان متحصن و سخنرانى براى آنان، خواستار بى توجهى متحصنین به هرگونه مذاکره پشت پرده و به تعبیر او «معامله» شد. وى تأکید کرد: «من از نمایندگان متحصن مى خواهم که سازش نکنند. اگر پنهان کارى و معامله پشت پرده اى توسط شما صورت گیرد، تیر خلاصى بر پیکر اصلاحات وارد خواهد آمد.»
هوکردن رئیس دولت اصلاحات در ۱۶آذر/ خاتمی: نمی خواهم تجربه منافقین در اصلاحات تکرار شود
سخنراني آذرماه سال ۸۳ خاتمي در دانشگاه تهران كه آخرين سخنراني خاتمي در روز دانشجو در دوران رياست جمهوري محسوب ميشد، یکی از پر تنش ترین سخنرانی های خاتمی در روز دانشجو محسوب میشد که با حاشیههای فراوانی همراه بود.
تعدادي از دانشجويان طیف رادیکال علامه در مراسم ۱۶ آذر در آغاز ورود رئيس جمهور در تالار شهيد چمران دانشكده فني دانشگاه تهران گرد آمده و با سردادن شعارهاي «خاتمي، خاتمي، استعفا، استعفا»، «دانشجو بيدار است، از خاتمي بيزار است»، «مرگ بر استبداد» و... استقبال خود از رئيسجمهور را به گونهاي متفاوت از سالهاي گذشته ابراز كردند. عده اي از دانشجويان در هنگام سخنراني خاتمي فرياد ميزدند «بسه دروغ، بسه دروغ»؛ كه خاتمي پاسخ داد شما بايد منطقي باشيد.
بعد از سخنان نماينده برخي از تشكلهاي دانشجويي، عده اي از دانشجويان فرياد زدند «مرگ بر ديكتاتور- خاتمي؛ تو به ما پشت كردي» كه خاتمي پاسخ داد: «نه هنوز رويم به طرف شماست». خاتمی ادامه داد: «بايد دموكراسي را قبول داشته باشيم. فقط ديكتاتورها هستند كه غير خودشان را قبول ندارند ... ما بايد عقايد مختلف يكديگر را تحمل كنيم ...»؛ كه عده اي شعار دادند: «باز دروغ، باز دروغ».
زماني كه خاتمي گفت «من اولا شهادت روشنفكري ام را بدهم»؛ عده اي شروع كردند به هو كردن خاتمي كه در اين زمان خاتمي نيز به اين اهانت ها واكنش نشان داد و با عصبانيت گفت:«اين خلاف مصالح ديگران و روش دموكراتيك است. چند نفري هستند كه هو ميكنند. كاري نكنيد كه بگويم بيرونتان كنند. آدم باشيد. آدم هايي كه تحمل ديگران را ندارند خدا نكند به قدرت برسند. در همه چيز انحراف ايجاد كرديد حالا آمديد اينجا نمي خواهيد كه ما حرف بزنيم».
خاتمي در ادامه صحبت هاي خود خطاب به اصلاحطلبانی که لب به مخالفت با وی گشوده بودند، گفت: «نبايد كار به جايي برسد كه در متن جنبش اصلاحات، تجربهاي كه در سال ۵۲ و ۵۳ توسط پيكاريها و مجاهدين خلق ايجاد شد، تكرار شود كه تحت نام "دين عليه دين" قيام كنند.»
ختم جمهوریت و تحریم انتخابات سال۸۴
انجمن دانشگاه تهران در آستانه انتخابات سال ۸۴، نسبت تصمیم شورای نگهبان در خصوص برخی کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات مجلس شورای اسلامی به شیوه ای ساختارشکنانه اعتراض کرد. انجمنهای دانشکدههای فنی، پزشکی و پیراپزشکی دانشگاه تهران در اعتراض به ردصلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری در مقابل دانشکده فنی تجمع برگزار کردند. «حسام الدین علامه» دبیر وقت انجمن تهران که در حال حاضر مدیرکل فرهنگی وزارت بهداشت است، همانطور که در تصاویر وجود دارد در این تجمع آتش بیار معرکه بود. اظهارات وی و دیگر اعضای طیف علامه در دانشگاه در کنار دیگر اظهارات چهره های سیاسی در مقابله با تصمیم شورای نگهبان به همین مقدار بسنده نشد و کار بجایی رسید که تجمعهای شبانه اغتشاش آمیز در کوی دانشگاه شکل گرفت.
فاشیست خواندن رئیس جمهوری اسلامی ایران!
سخنراني محمود احمدي نژاد در سالگرد روز دانشجو در سال ۱۳۸۵ در دانشگاه اميركبير تهران انجام شد. تلاش براي برهم زدن سخنراني احمدي نژاد بسيار گسترده بود؛ اين امر نه تنها برنامه ريزي شده به نظر ميرسيد بلكه حتي دامنه توهينها، هياهو ها و جنجالها به مراتب از سخنرانيهاي خاتمي بيشتر و شديد تر بود. احمدي نژاد كوچكترين عصبانيتي پيدا نكرد و در برابر بدترين توهينها و اهانت ها فقط لبخند زد. در ميان سخنان احمدينژاد اظهارات وي عمدتا با واكنش و شعارهاي موافقان و مخالفان مواجه ميشد
در بخشی از سخنراني احمدينژاد در ميان دانشجويان دانشگاه پلي تكنيك طیف تندرو انجمن شعار ميدادند «آمريكا را رها كن فكري به حال ما كن». همچنين در ميان سخنراني رييسجمهور يك نفر از اعضای شاخص انجمن امیرکبیر عكس وي را به آتش كشيد و احمدينژاد نيز در واكنش به اين اقدام گفت: «اين افتخار من است كه در راه تعالي كشورم بسوزم.» همچنين چندين بار از ميان جمع صداي مواد محترقه بلند شد كه دقايقي فضا را متشنج كرد و در اين هنگام عدهاي از دانشجويان در همراهي با رييس جمهور شعار ميدادند «توپ، تانك، مسلسل ديگر اثر ندارد».
یکی از اعضای رادیکال دفتر تحکیم وحدت با سردست گرفتن پلاکاردی که روی آن نوشته شده بود:«رییس جمهور فاشیست، پلی تکنیک جای تو نیست» به طرز شدید اللحنی به رئیسجمهور قانونی کشور توهین کردند.
توهین دامنه دار نشریات تحکیم دانشگاه امیرکبیر
اندکی پس از حضور و سخنرانی محمود احمدی نژاد در دانشگاه امیر کبیر ادبیات توهین آمیزی که در روز حضور وی در دانشگاه معمول شده بود، در نشریات دانشجویی رسمیت یافت و توهینهای وقیحانه تری به شخصیت های نظام صورت گرفت. در پی هتک حرمت از ساحت اهل بیت(ع) در این دانشگاه توسط اعضای افراطی تشکل نزدیک به طیف علامه فعالیت این طیف ممنوع اعلام شد. این جریان که به طور خزنده ای توانسته بود با همکاری برخی از اساتید دانشگاه که سابقه همراهی با جریان مدیریت شده ۱۸تیر۷۸ را داشتند نشریاتی را در دست بگیرد و در این نشریات به مقدسات توهین کند. نشریات دانشجویی «سر خط ، سحر، ریوار و آتیه» با چاپ کاریکاتور از مسئولین عالی رتبه نظام وقاحت را به اوج رساندند.
این جریان و تجمعات طیف رادیکال به موضوعی امنیتی در کشور تبدیل شد و تا ماهها آب به آسیاب دشمن ریخت تا جایی که براساس انتشار گزارش های جعلی نهادهای مسئله دار بینالمللی از این موضوع برای فشار به جمهوری اسلامی استفاده کردند. دیده بان حقوق بشر در بیانیه ای مخدوش اعلام کرد: «بازداشت طولانی مدت این دانشجویان، بهخصوص در شرایط سلول انفرادی که در برخی موارد، افزون بر پنجاه روز است، شائبه به خطر افتادن سلامت روانی آنها را جدی میسازد و همچنین نگرانی از شکنجه را افزایش میدهد. این دانشجویان در تمام دوران بازداشت، از حق دسترسی به خانوادهها و وکلای خود محروم بودهاند. کلیه نشریات دانشجویی دانشگاه امیرکبیر توقیف شدهاند و شماری از دانشجویان نیز از ورود به دانشگاه منع شدهاند. حدود ۸۰ نفر به کمیته انضباطی احضار شده و برای حدود ۱۵ نفر احکام تعلیق از تحصیل صادر شدهاست».
هتاکی «مجید توکلی» به اهل بیت(ع)
حلقه اصلی این جریان هتاک مجید توکلی بود. توکلی را بیشتر به واسطه عکسی که از فرارش از دانشگاه با «چادر» و «لباس زنانه» منتشر شده است، می شناسند. توکلی از جمله سردسته های اهانت کنندگان به مقدسات در نشریات دانشجویی بود. بانیان این نشریات حتی دیگر دانشجویان را دعوت به همراهی و ایجاد آشوب کرده بودند: «دموکراسی و آزادی بدون هزینه به دست نمیآید و البته در هر فرصتی هم محقق نمیشود(!) زمان آن اکنون است و فردا بسیار دیر است باید برخاست و قداستهای تصنعی(!) و مقدسات مردمفریب را ساقط کرد» این جملات در قالب مقاله ای با عنوان «هیچ کس مقدس نیست!» برای فراهم کردن یک فضای اعتراض عمومی منتشر شده بودند.؛ عباراتی که هرآزاده ای از شنیدن آن ها حتی شرم می کند: «علی(ع) و محمد(ص) هم گناه کبیره می کردند، علی نه نور بود و نه آسمانی و نه معصوم. علی یک انسان خطاپذیر و غیر معصوم بود. فراتر از آن محمد نیز چنین بود، حال تکلیف ولی فقیه بسیار روشن است!»
تحصن سراسری در دانشگاه تربیت معلم کرج و پایانی با منافقین
اواخر اردیبهشت و روزهای آغازین خرداد سال ۸۷در دانشگاه تربیت معلم کرج، جریانی مشکوک با حمایت گروههای ضد انقلاب تحصن دامنه داری را در دانشگاه رقم می زند که به سرعت در شبکه های ضد انقلاب بازتاب می یابد. اگرچه تحصن دانشگاه تربیت معلم مقدمه ای برای شناسایی آخرین بازماندگان جریان ساختار شکن حاضر در طیف علامه دفتر تحکیم وحدت میشود، اما تا ماهها در فضای دانشگاهی به حرف و حدیث هایی دامن می زند که اثرات آن در حضور برخی جریانات رادیکال در فتنه سال ۸۸ می انجامد. حضور فعال «شبنم مددزاده» که گفته می شد از اعضای شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت بود و پس از بازداشت و در زندان به سمت دبیر سیاسی دفتر تحکیم منصوب شد، خود حاکی از این بود که چه برنامه ای در پس آخرین تلاشهای طیف علامه برای دانشگاه و نظام وجود دارد.
شبنم مددزاده که برادران و خواهرانش سالها در پادگان اشرف حضور داشته اند و تعدادی از خانواده وی نیز در اردوگاه منافقین به هلاکت رسیده بودند، از عاملان اصلی اغتشاشات سال ۸۷ در دانشگاهها بود. در ادامه اغتشاشات اعضای انجمن منحله موسوم به ۴۹ که در ابتدا تعداد آنها ۲۰ نفر بود، بيانيه هاي مختلف سياسي با موضوعات آزادي از حجاب، نقض حقوق بشر و نارضايتي از نظام به نام متحصنين از سوي شبنم مددزاده و ديگر دوستان وي به سايت هاي معاند مخابره مي شد. اغتشاشات به تمامي دانشگاه هاي کشور گسترش يافت و در ادامه وضعيت نامناسبی در دانشگاه ها به وجود آمد. بيانيه ها و شب نامه هاي اين تحصن از سوي افرادي خارج از دانشگاه و غالبا گروهک هاي منافقين و پژاک از کانال شبنم مددزاده و «ناصح فريدي» به دانشگاه مخابره و در دانشگاه توزيع مي شد. در ادامه ناآراميها در دانشگاه تربيت معلم توهين هاي گسترده اي به مقدسات دين اسلام شد؛ مصاحبه هاي گسترده شبنم مددزاده با صداي آمريکا و بيبيسي، دروغ هایی را به ضدانقلاب منتقل می کرد؛ « نيروهاي نظامي، کل محوطهي دانشگاه را محاصره کردهاند». يا اينکه «چندين اتوبوس پر از نيروهاي انتظامي در حال آماده شدن براي حمله به دانشگاه است» از گزاره هایی بود که در دانشگاهها تهییج ایجاد می کرد. مانور کمسابقهي تلويزيون منافقين روي تحصن تربيت معلم طوري بود که تلويزيون منافقين هر شب در گزارشهاي خبري خود، تصاوير تقريباً زندهاي(تنها با چند ساعت تأخير) از تحصن دانشگاه تربيت معلم پخش ميکرد.
این فعالیت ها برای مدت زیادی برای دانشگاهها حاشیه ایجاد کرد و بسیاری را از ادامه تحصیل در آن مقطع بازداشت. رفتار زننده ضد انقلاب طوری بود که با کسانی که در امتحانات شرکت میکردند به طرز فجیعی برخورد می شد و بسیاری از دانشجویان مورد ضرب و شتم قرار میگرفتند. در تاريخ اول اسفند ۸۷ که ديگر ارتباط شبنم مددزاده با گروهک هاي ضد نطام براي همه مشخص شده بود، اين شخص به همراه برادرش با اتهام ارتباط با سازمان مجاهدين خلق دستگير، و روانهي زندان می شود. ناصح فريدي، دیگر عضو تحکیم وحدت دانشجوي دستگير شده در اغتشاشات تهران و جاسوس سازمان منافقين در جريان بازجويي اعتراف به ارتباط سازماني با دانشجوي دستگير شده، شبنم مددزاده کرد و گفت اخبار و اطلاعات دانشگاه تربيت معلم را توسط عکس و فيلم از طريق حضور وي در دانشگاه به شبکههاي ماهوارهاي بيگانه، راديو فردا و سايتهاي منافقين و معاند نظام و شبکهي آزادي ارسال ميکرده است.
فتنه ۸۸ و تحرکات محدود در تهران و امیرکبیر
در طول دوران پس از انتخابات سال ۸۸، باقی مانده جریان طیف علامه که در همه دانشگاههای کشور به تعداد انگشتان دودست عضو نداشتند با حضور در همه برنامه های دانشگاهی به اغتشاش دست می زدند.
عدم داشتن شبکه منسجم دانشجویی در جریان طیف علامه در فتنه ۸۸ موجب شد در دانشگاههای کشور جز در یکی دو دانشگاه تهران اقبالی به این جریان که ارتباطشان با منافقین نیز مسجل شده بود وجود نداشته باشد. نهایتا هم تنها در دانشگاه تهران و پلی تکنیک اغتشاشاتی توسط همین چند نفر شکل گرفت که در حجم کثیر دانشجویان انقلابی گم شد. عدم وجود شبکه منسجم در میان طیف ساختار شکن موجب شده بود تا اقلیت موجود برای اغتشاش از دانشگاهی به دانشگاه دیگر در رفت و آمد باشد. به طوری که تصاویر حضور اعضای این جریان به فاصله اندک زمانی در دو دانشگاه برای اغتشاش و آشوب از مسائلی بود که در سال ۸۸ دیده شد.
نظر شما